مبانی نظری فرسودگی شغلی و کارکرد خانواده

عنوان: مبانی نظری فرسودگی شغلی و کارکرد خانواده

فرمت ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 64

پیشینه تحقیق کامل خارجی و داخلی

همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن

منابع کامل

ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.



قسمتی از متن:

تعاریف فرسودگی شغلی:

در مورد فرسودگی شغلی، در ابتدا یک مفهوم بی ثباتی بود و هیچ تعریف استاندادردی از آن وجود نداشت و نظرات متفاوت زیادی درباره اینکه چه چیز بوده و چه چیز می توان درباره آن انجام داد وجود نداشت و در طی سالها تحقیق پژوهشگران صاحبنظر در زمینه فرسودگی شغلی تعاریف متعددی را ارائه داده اند.
هربرت فرویدنبرگر (1975): فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی یا ناکامی می داند که به علت از خود گذشتگی فرد، روش زندگی یا ارتباطی که منجر به وصول نتیجه دلخواه نمی شوند. به وجود می آید.
پانیز و آرنسون (1981) فرسودگی شغلی را سندروم خستگی جسمانی و عاطفی دانسته که در نتیجه توسعه گرایشات منفی شغلی و از دست دادن احساس و علاقه نسبت به بیماران (مددجو) و کارمند ایجاد می شود مازلاک و جکسون (6-1981) فرسودگی شغلی را سندرمی روانشناختی می دانند که ترکیبی از تحلیل عاطفی ، مسخ شخصیت و موفقیت فردی کاهش یافته که در زمره افرادی که با دیگر مردم کار می کنند به میزانهای متفاوت اتفاق می افتد می دانند.
فاربر (1983) در تعریف فرسودگی شغلی می نویسد: فرسودگی شغلی حالتی از خستگی جسمی، عاطفی و روحی است که در نتیجه مواجهه مستقیم و دراز مدت با مردم در شرایطی که از لحاظ عاطفی طاقت فرساست ایجاد می شود. لنگستر (1988) فرسودگی شغلی را انطباق ناموثر با تنیدگی بیان می کند.
اولویچ و برادسکی (1980) این پدیده را به صورت فقدان پیشرونده معنویت ها، انرژی ، اهداف فردی و به عنوان نتیجه ای از شرایط سخت شغلی توصیف کرده اند.
بنا به نظر کانستابل (1986) فرسودگی شغلی سندرم تحلیلی عاطفی است که با بی تفاوتی و سپس احساس غیر موثر بودن و عدم موفقیت بروز می نماید.
اوهلر (1991) می نویسد: فرسودگی شغلی، مرحله ای از خستگی، ناامیدی است و زمانی به وجود می آید که فرد نتواند به اهداف خود چه از نظر زندگی و چه از جهت کاری فائق آید. فاربر در زمینه تعاریف ارائه شده در مورد فرسودگی شغلی (1983) نتیجه می گیرد که کلیه محققین در تعریف این پدیده روی چند نکته اتفاق نظر دارند : اولاً فرسودگی شغلی به نحوی با زندگی مدرن و ثانیاً به محیط کاری مربوط می شود. اما نکته اساسی در این تعاریف این است که تقریباً کلیه محققین به طریقی فرسودگی شغلی را در ارتباط با تنیدگی شغلی می دانند طبق تعریف تنیدگی عبارتست از یک نشانه درونی به محیط فیزیکی، اجتماعی یا روانی که تعادل را در معرض تهدید قرار می دهد.
فرسودگی شغلی شامل خستگی جسمی، روحی و ذهنی است و همچنین منفی گرایی نسبت به کارها و زندگی نیز از علائم ذهنی فرسودگی است. علائم خستگی جسمی عبارتند از کاهش انرژی، خستگی مزمن ضعف و احساس درماندگی، علائم خستگی روحی شامل افسردگی، احساس فقدان حمایت، ناامیدی و نداشتن راه فرار است و همچنین منفی گرایی نسبت به کارها و زندگی نیز از علائم آن است.


نشانه های فرسودگی شغلی:
فرسودگی شغلی از سه جنبه یا بعد اصلی تشکیل یافته است که عبارتند از: تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش کارآیی فردی.
فرسایش ویژگی اصلی فرسودگی شغلی بسیار تجلی آشکاری در این مجموعه سندرم دارد. وقتی که افراد تجربیات خودشان یا دیگران را در مورد فرسودگی شغلی توصیف می کنند، آنها اغلب تجربه فرسایش و تحلیل را بیان می کنند فرسایش چیزی نیست که به راحتی یا سادگی تجربه شود، بعبارتی، آن فعالیت دنباله داری است که فرد خودش را از لحاظ عاطفی و شناختی از کارش دور احساس می کنند، احتمالا می توان گفت به عنوان یک روش سازگاری با فشار کاری است.
عمده ترین مشکل قربانیان فرسودگی از کار آن است که از فرسودگی جسمی رنج می برند، قدرت آنان برای کار کردن کم است و بیشتر اوقات خسته و ناتوان هستند علاوه بر آن این افراد از نشانه ها مرضی فیزیولوژیکی بسیار مثل سردردهای مکرر، تهوع، اختلال در خوابیدن و تغییر عادات مربوط به غذا خوردن (مثل از دست دادن اشتها)، در رنج هستند: یک یدیگر از مشکل افراد مبتلا به خستگی از کار کردن است که گرفتار فرسودگی هیجانی هستند. افسردگی، احساس درماندگی و نیز احساس به دام افتادن در کار و شغل خود، بخشی از مشکلات هیجانی این افراد است. مشکل بعدی افرادی که گرفتار خستگی شغلی هستند آن است که غالبا گرفتار فرسودگی نگرشی یا در واقع مسخ شخصیت هستند این افراد نسبت به دیگران بدگمان می شوند. این تمایل در آنان ایجاد می شود که با دیگران بیشتر مانند یکی شی رفتار کنند تا به عنوان یک انسان و ضمنا نسبت به آنان نیز نگرش منفی پیدا می کنند. افرادی که دچار فرسودگی شغلی هستند این تمایل را پیدا میکنند که به بطلان سازی (عمل موهن انجام دادن یا حقیر کردن) خود، شغلی که به عهده دارند به سازمان محل کار خویش و به طور کلی، به ابطال سازی زندگی خود بپردازند. به عبارت ساده تر این افراد، جهان اطراف خود را بیشتر با عینک خاکستری تیره نگاه می کنند تا با عینکی که بتواند زیبایهای رنگ سرخ یا زندگی را ببینند. و بالاخره فردی که از عارضه فرسودگی شغلی در رنج است، این احساس را پیدا میکند که پیشرفت شخصی او کم است و بعبارتی عدم کارایی موازی با دو تا از جنبه های فرسودگی شغلی رشد پیدا می کنند. (1993، لیتر) و به این نتیجه می رسد در گذشته نیز قادر نبوده است پیشرفت شخصی زیادی داشته باشد و فرض او بر آن است که در آینده نیز پیشرفتی نخواهد داشت.
فرویدنبرگر و ریچلسون (1980) شماره ای از نشانه های بالینی فرسودگی شغلی را ارائه می دهند که شامل موارد تحلیل، جداسازی، بی حوصلگی و بد گمانی، بیقراری و کج خلقی شدید، حس قدرت تام، سوءظن درباره اینکه قدر او را نمی دانند، پارانویا، اشکال در جهت یابی، انکار احساسات و شکایات روان تنی می شود.
مازلاک و جکسون (1986) فرسودگی شغلی سندرمی مرکب از تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش موفقیتهای فردی است که در زمره افرادی که با مردم کار می کنند می توانند اتفاق بیفتد آنها می گویند: فرسودگی شغلی می تواند منجر به زوال در کیفیت مراقبتها یا خدمات مهیا شده بشود … این در اثر تغییر شیفت کار، غیبت و روحیه پایین به نظر می رسد ... فرسودگی به ظاهر با شواهد مختلفی از گزارشهای شخصی مثل بدکاری فردی، شامل تحلیل فیزیکی، بی خوابی، افزایش استفاده از الکل و سوء مصرف مواد و مشکلات زناشوئی و خانوادگی همبستگی دارد.





فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

علم فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید